پيام

کوچه بنے هاشم
90/2/9

+ تيري که بر گلوي 6 ماهه نشست ... رويش حک شده بود ، ساخت جسارت خانه ي سقيفه!

يا حسين...

اگر کسي جرات کرد در تب و تاب مرگ پيامبر، خانه ي دخترش را به آتش بزند ، فرزندان او جرات مي کنند ، خيمه هاي ذراري پيغمبر را به آتش بزنند (س. شجاعي)

اگر علي اينجا تنها نماند، که حسين در کربلا تنها نمي ماند (س . شجاعي)

مادر در کربلا هيچ زني ميان در و ديوار قرار نمي گيرد. خودت گفته اي ما حداکثر تازيانه مي خوريم، اما ميخ آهنين بدنهايمان را سوراخ نمي کند :( .... (س. شجاعي)

در عاشورا کودک شش ماهه به شهادت مي رسد، اما تو کودک نيامده ات - محسنت - به شهادت رسيد ..... (س. شجاعي)

كوچه ي بني هاشم تورو خدا ...لطفا قلمتون رو نرمتر كنين اين كلمات اين جملات طاقت ميخواد...لطفا ...

بله! چشم ... البته تقريبا همه اش به جز اولي از کشتي پهلو گرفته سيد مهدي شجاعي بود

ميدونم با دبيات ايشون آشنا هستم...ولي اصلا طاقت خوندنش رو ندارم ...منو ببخشيد...خدا اجرتون بده...

خواهش مي کنم ... مي گفت ظرف بي طاقتيمان که پر شود آقايمان مي آيد ... بگذاريد کمي هم بي طاقت شويم شايد بيايد ... اين الفاطميون؟

زيبان حال سكينه در كنار جسم بي سر پدر :با همان دستي كه زهرا را زدند در كنار پيكرت مارا زدند

يا شايد هم نوشته شده باشد اين است .... نيت شوم ال خليفه