شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ پشت درب CCU روي دو پايش نشست، قلبش داشت از جا کنده مي شد، توان اشک هم نداشت ، دستش را لاي موهايش فرو برد و بهت زده به نقطه اي خير شد، ياد آخرين جمله اي که گفته بود افتاد، آخرين بار با عصابنيت به او گفته بود: " برو ... ديگر نمي خواهم حتي قيافه ات را هم ببينم "
حس خيلي بديه اميدوارم كه هيچ وقت اين حس بهم دست نده
کاش قدر اطرافمان را بيشتر بدانيم و همه ي پل هاي پشت سر را ناگهان خراب نکنيم // حضرت علي مي فرمايد : "خشم هم نشين بسيار بدى است: عيب ها را آشكار، بدى ها را نزديك و خوبى ها را دور مى كند" (غررالحكم، ج3، ص 257، ح4417)
بله ... ان شالله
خدا نصيب نکند خانوم تسنيم ... نداند کس قدر روز خوشي مگر افتد به سختي کشي
شاعره
چه حديث پر معنايي
جالب بود... يه ذره حواسمون و بايد جمع کنيم.
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top