پيام
+
يادم هست دبير ديني داشتم که با شور و از عمق وجود مباحث ديني رو توضيح مي داد؛ يکبار بعد از کلاس خيلي مغرورانه رفتم پيشش تا بحث جانانه اي بکنم، با حالات طلبکارنه گفتم:" ببخشيدها! اصلا کي گفته اسلام حرفش درسته؟ اصلا کي گفته ما نبايد مسيحي باشيم؟ اصلا من نمي خواهم مسلمون باشم!"؛اون آدم پرشور چند لحظه من رو همينطور نگاه کرد و بعددر جوابم فقط گفت:"برو تحقيق کن اگر فکر مي کني اسلام غلطه رهاش کن، خداحافظ"

رزگل
90/4/1
کوچه بنے هاشم
نمي دانم، نمي دانم چرا گاهي ماها فکر مي کنيم منتي بر کسي گذاشتيم که مسلمانيم ، يا بايد ازمون تجليل بشه که عمل ديني انجام مي دهيم و همه بايد مراقب باشند مبادا ما گمراه بشويم!! ....تا جايي تقي به توقي مي خوره و مومني اشتباه کوچکي مي کند فورا طلبکارانه ميشنويم که :" اصلا حالا که فلاني اين کار را کرد ما نخواستيم مسلمان باشيم!"،"حالا که باحجابهه تندي کرد نمي خواهم صد سال حجاب داشته باشم"
کوچه بنے هاشم
"حالا که اون نماز خونه...." انگار طرف منتي گذاشته مسلمان شده و الان بايد حکومت يا فلان روحاني و طلبه ازش، تشکر کنند که حالي به ما دادي به خاطر دين داريت!! و يا توقع خواهش و التماس هست که "نه جوون، ببخش ما رو! ترو به ارواح خاک پدرمون بيا برو بهشت ، اين تن بميره گمراه نشو ، منو كفن كنن نماز بخون ..." انگار خدا به ما عقل و اختيار نداده و قرار هست در قبر هم بخوابيم ....
کوچه بنے هاشم
نمي دانم شايد چون همه جا حرف پرشور از دين و تبليغات ديني هست؛ اين تصور به وجود آمده که به خاطر ايمان خودمون، طلبکاريم! داريم به نفع جايي عمل مي کنيم يا بر کسي منتي داريم! .... علي اي حال آيه بالا رو ببينيد، از همون معلم ديني ياد گرفتم اگر فردي را با چنين افکاري ببينم، بدون هيچ نگراني بگويم :" هيچ مشکلي نيست رفيق! نمي خواهي مسلمان باشي نباش ... خدا بنده ي خوب بسيار دارد، به سلامت!!!"
کوچه بنے هاشم
ببخشيد طولاني شد// نمي دانم کسي حوصله داشت بخواند يا نه! اما دوست داشتم اين نكته طولاني جزء فيدهايم باشد