پيام
+
پنجشنبه ي آخر سال با کميل مرور مي کنم دفتر خاطراتم را: سيـدے؛ كَمْ مِنْ قَبيحٍ سَتَرْتَهُ، چه بسيار از گناهان مرا امسال پوشاندى .... كَمْ مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاَّءِ اَقَلْتَهُ، چه بسيار بالاهاى بزرگى را اينسال از من برگرداندى ... كَمْ مِنْ ثَناَّءٍ جَميلٍ لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ چه بسيار سخنان نيكويى كه شايسته آن نبودم، در ميان مردم پخش كردى

استان قدس
90/12/26

کوچه بنے هاشم
و حالا اين آخرين شب رحمتت بازگشته ام بعد از يکسال كوتاهى و اسراف بر نفسم، بازگشته ام مُعْتَذِراً نادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقيلاً مُسْتَغْفِراً مُنيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً
کوچه بنے هاشم
و تو را قسم مي دهم به اين ساعت و اين آخرين شب رحمتت که ناديده بگيري كُلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ كُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ قَبِيحٍ اَسْرَرْتُهُ
کوچه بنے هاشم
مولاي من از تو مي خواهم که لحظه لحظه ي سال جديد را برايم قرار دهي بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً وَ اَعْمالي عِنْدَكَ مَقْبُولَةً ، حَتّى تَكُونَ أعْمالي وَ اورادي کلها وردا واحدا و حالي فى خِدْمَتِكَ سَرْمَداً
کوچه بنے هاشم
يــــــــــا سَريــــــــــــعَ الـــــــــــرِّضا / التماس دعا
.:راشد خدايي:.
ممنون
کوچه بنے هاشم
اصلاحش کردم ، با عرض عذر خواهي پيام قبلي را براي پيوستگي حذف کردم